ESFANJON

ESFANJON

ناله را هرچند می خواهم که پنهانی کشم سینه می گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن

اسفنجان

ali mohamadkhani ali mohamadkhani ali mohamadkhani · 1403/08/13 17:14 ·

سلام 

امیدوارم حالت خوب باشد و اگر از احوال ما پرسان باشی ملالی نیست جز دوری شما 

دیگر چیزی نیست یعنی همه آن چیزی که باید باشد همین جمله ای است که بالا گفته ام باید این روزها چه چیزی بگویم یا چه فکری داشته باشم دنیای وحشی بی وجدان دارد آتش می گیرد و اگر بخواهی راستش را بگوئی باید همان لحظه آتش بگیری از درون بسوزی از درون از بین بروی  چگونه ممکن است این همه بی شرافتی را ببینی و بعد آتش نگیری    دنیا برای شرافت هیچ ارزشی قایل نیست هرچقدر هم که همه آدمهای دور و نزدیک فریاد کنند که شریف اند و برای شرف ارزش قایل اند تا در عرصه واقعیت از آنها شرافت نبینی این حرفها هیچ ارزشی واقعا هیچ ارزشی ندارد                        باز سر درد و دلم باز شد یعنی وقتی یک گوش شنوا پیدا می کنم دست از صحبت کردن برنمی دارم میدانی نمی توانی نگوئی و گاهی هم نباید بگوئی اما گفتن خیلی بهتر از نگفتن است باید ناگفته ها را فریاد کرد و ما از بس نگفته ایم آتش گرفته ایم 

راستی اسفنجان نام محلی قدیمی ماست محله ای که امروز دیگر بسیار تغییر یافته است  حتی دیگر آن بوی خوش را هم ندارد اما برای من خاطرات جالبی دارد  و همین باعث شد تا نام وبلاگم را بگذارم اسفنجان   به امید تکرار آن خاطرات قدیمی و خوب 

باقی بقای شماست  مراقب خودت باش 

دیدار اول

ali mohamadkhani ali mohamadkhani ali mohamadkhani · 1403/07/29 19:48 ·

من نمیدانم که چرا دارم می نویسم 

اصلا چرا باید آدمی در سن و سال من برای نوشتن تلاش کند ذوق داشته باشد نوشتن اگرچه آرزوی من بوده است و شغل محبوبم و زندگی نگذاشته است که بنویسم اما  همیشه از نوشتن فرار کرده ام غیر از آن وبلاگی که داشتم و گاهگاهی در ان می نوشتم برای محبوبی که رهایش کردم خیلی سال است که ننوشته ام  آنقدر که حالا دارم برای جای دکمه های حروف روی صفحه می گردم تا تندتر بنویسم و زودتر و زودتر      اما این  وبلاگ را باز کردم برای آنکه این احساس نگرانی و بی سرانجامی که دارم با تو در میان بگذارم حرف هایم را بزنم احساس می کنم دارم خفه می شوم و چه کاری از دستم ساخته است غیر از آنکه بنویسم حتی اگر یک نفر هم آن را نخواند چه فرقی می کند چه کسی دنبال این حرف ها باشد یا نباشد من برای اضطراب هایی که دارم برای این احساس بد که در ذهنم خانه کرده است می نویسم  تا شاید و البته شاید آرام شوم ولی خب مگر می شود در این روزهای پر آشوب  آرام بود و آرامش داشت 

سعی بسیار می کنم بیشتر بنویسم و بنویسم تا یاد بگیرم و ....

 

شب خوش